درباره وبلاگ

عشق یعنی اشک توبه در قنوت خواندنش با نام غفار الذنوب عشق یعنی چشمها هم در رکوع شرمگین از نام ستار العیوب عشق یعنی سر سجود و دل سجود ذکر یا رب یا رب از عمق وجود . . . ----------------------------------- یارب ز تو دل به هرکه بستم توبه بی یاد تو هرکجا نشستم توبه صدبار شکستم و ببستم توبه زین توبه که صدبار شکستم توبه ----------------------------------- به شهرعاشقانه ی ماخوش اومدین ماسعی می کنیم بهترین مطالب رو ازخدا.ازآرامش.ازعاشقی براتون بزاریم ممنون ازخوبیتون
آخرین مطالب
نويسندگان
شهرعاشقی
هرچی دل تنگت بخواد
شنبه 18 تير 1390برچسب:پدرومادرهمسر, :: 2:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

چطور والدین همسرمان را قورت بدهیم ؟!

«برای مهمانی شام شب جمعه، از یک هفته قبل برنامه‌ریزی کردم و تمام کارهایم را یک روز جلوتر تمام کردم. خوشحال بودم که خانواده خودم و همسرم مهمان ما هستند. نهایت تلاشم را کردم تا پدر و مادرم به داشتن فرزندی مثل من افتخار کنند و پدر و مادر همسرم هم در خانه فرزندشان احساس آرامش و شادی بکنند اما همه چیز به خاطر یک حرف و حرکت ناخواسته به هم ریخت. نمی‌دانم تقصیر من بود یا خانواده همسرم. هنوز هم نفهمیده‌ام توقع آنها از من بالاست یا رفتار من با آنها صحیح نیست...»
در اغلب موارد همین‌طور بی‌دلیل و اتفاقی، لحظه‌های خاص، موقعیت‌های ویژه زندگی، رابطه‌های ما و... به خاطر یک حرف یا حرکت نادرست و ناخواسته خراب می‌شود. رابطه عروس و مادر شوهر یا مادر زن و داماد هم از این قاعده مستثنا نیست. شاید اگر در همه سال‌های پیش از ازدواج، از روابط تیره و تار عروس و مادرشوهر یا مادر زن و داماد برای ما نقل نمی‌کردند یا نقل می‌کردند و راهکارهای رفع این مشکل را هم می‌گفتند، بعد از ازدواج این‌قدر راهمان را گم نمی‌کردیم. در این مقاله درباره رفتارهای درست با والدین همسرمان صحبت می‌کنیم.
 
 
 
 
بفهم و بپذیر
«یادم نمی‌رود روزی را که برای بله برون آمدید خانه ما. از خجالت آب شدم. آرزو می‌کردم کاش هیچ‌وقت کادوی توی بی‌سلیقه را باز نمی‌کردم. آبرویم پیش همه رفت...». این حرف‌ها، یادآوری‌های ناراحت‌کننده‌ای است که نه تنها تغییری در هیچ چیز ایجاد نمی‌کند بلکه کدورت، دلخوری و آزردگی خاطر زن و شوهر را نیز به دنبال دارد.
 
به عقیده روان‌شناسان، نخستین گام برای داشتن زندگی موفق «انتخاب همسر از طبقه و جایگاه اجتماعی – فرهنگی شبیه به هم» است. هر چه شباهت خانواده‌ها از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... نزدیک‌تر باشد، ازدواج موفق‌تر خواهد بود. دلیل این موفقیت هم این است که رفتارها و شیوه زندگی زن و مرد به هم نزدیک‌تر است چون تربیت تقریبا مشابهی داشته‌اند.

اما گاهی به دلایل مختلف انتخاب همسر طوری است که خانواده‌ها شباهت کمتری به هم دارند و در نتیجه نقاط مشترک کمتری هم بین زن و مرد دیده می‌شود. این «تفاوت دیدگاه‌ها» سرآغاز جنگ و جدل میان زن و شوهر با همدیگر و با والدین طرف مقابل است. بنابراین اگر می‌خواهیم زندگی زناشویی موفقی داشته باشیم، بعد از ازدواج باید تفاوت‌های بین والدین خودمان و همسر‌مان را بفهمیم و بپذیریم تا بتوانیم زندگی خوب و موفقی داشته باشیم.
 
 
 
 
باهوش باشیم
«تا حالا شده پدرت به خاطر اینکه به او احترام می‌گذارم، غذای موردعلاقه‌اش را می‌پزم و چای پررنگش را فراموش نمی‌کنم از من تعریف و تشکر کند؟ فقط ایراد‌های من را می‌بیند. اگر اینجا بیاید و از من ایراد نگیرد، شبش صبح نمی‌شود. مثلا اینکه چرا یادم رفته چای پررنگ برایش ببرم!».  همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت کنیم اما «احترام‌گذاشتن، مدارا‌کردن و توجه‌کردن» با «اطاعت‌‌کردن» متفاوت است.
 
روان‌شناسان معتقدند اگر افراد از رفتارهایی که حساسیت طرف دیگر را بر می‌انگیزد، آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند این رفتارها را انجام ندهند، خیلی از مشکلات برطرف می‌شود. این رعایت کردن، دقت و تیزهوشی ما را نشان می‌دهد. چای پررنگ پدرشوهر را فراموش نکنیم تا همگی آرام و شاد زندگی کنیم!
 
 
 
 
قضاوت نکنیم
«امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت برخلاف من حرف نزند. فقط دوست دارد ایراد بگیرد. می‌نشیند و رفتار من را زیر ذره بین می‌برد» اغلب ما با اظهار نظر بجا و نابجای مادرزن یا مادرشوهر‌مان مشکل داریم. به همین دلیل همیشه در حال پیش‌داوری هستیم. این رفتار، هم ما و هم همسر‌مان را آزار می‌دهد. برای اینکه درست قضاوت کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسر‌مان را ببینیم، ذهنمان را از رفتار‌ها و حرف‌های آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را می‌بینیم. گذشته با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش تمام شده است.
 
 
 
 
سیاستمدار باشیم
«امروز پنجمین روزی است که با علی قهر هستم. رفتار مادرش خیلی بد بود. پدرش هم انگار نه انگار ... دوست ندارم با علی قهر کنم ولی رفتار بد پدر و مادرش را چطوری تلافی کنم؟»
قهر، بی‌توجهی، بی‌تفاوتی، جر و بحث و.. با همسر به دلیل رفتار نادرست والدین‌اش رفتار بسیار اشتباهی است. روان‌شناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسر‌مان را نباید به حساب همسرمان بگذاریم.
 
 
از طرفی نباید دلخوری‌مان را همان‌جا - پیش پدر و مادر همسرمان - نشان بدهیم. هر حرکت نابجای ما، گله‌کردن، کم محلی و... به همسر یا والدین او نتیجه‌ای عکس دارد، علاوه بر اینکه می‌تواند جرقه یک آشوب بزرگ باشد که بازنده اصلی این آشوب هم ما هستیم. بنابراین با سیاست و بررسی دقیق مسائل و شرایط، حل هر مشکل و مسئله‌‌ای را به زمانی که با همسرمان تنها هستیم، موکول کنیم.
 
حضور نفر سوم در مسائل زناشویی یا قهر به جای صحبت‌‌کردن درباره مشکلات، بدترین راه‌حل است. فراموش نکنیم که هیچ وقت نباید همسرمان را به خاطر رفتار نامناسب پدر و مادرش تنبیه کنیم.
 
 
 
 
با والدین برنامه‌ریزی نکنیم
«برنامه پیک نیک امروز را برای این به هم زدی که من با مامان و بابام و خواهرم قرار گذاشتم؟ آمدن آنها این‌قدر آزارت می‌دهد که به خاطر نیامدن آنها الم شنگه به پا کنی و داد بکشی؟».
تا حالا حتما اتفاق افتاده که برنامه‌ای را - که از هفته قبل تنظیم کرده‌ایم - به خاطر جنجال و قهر همسر‌مان - که راضی نشده با پدر و مادرمان بیاید - به‌هم زده باشیم. حساسیت بی‌منطق همسر ما نباید باعث قطع رابطه با والدین‌مان بشود بلکه فقط نباید در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، حضور و تصمیم پدر و مادرمان را حتمی و تعیین‌کننده نشان بدهیم. در واقع، نباید حرفی بزنیم یا حرکتی انجام بدهیم که شریک زندگی‌مان حضور حتمی یا سایه دائمی والدین ما را در زندگی مشترک احساس کند. هر برنامه دسته جمعی فقط باید به صورت یک «پیشنهاد» مطرح بشود؛ نه یک «ضرورت».
 
 
 
 
آنها را حذف نکنیم
«آن‌قدر توی گوش بچه‌ها خواندی مادربزرگ‌تان زن بدی است که به مادر من بی‌احترامی می‌کنند. سلام زیرزبانی می‌کنند و توی اتاقشان می‌روند. بعد هم از اتاق بیرون نمی‌آیند تا مادر من برود. من هم بلدم چه کار کنم...».
بی‌اهمیتی به پدر و مادر همسرمان، حذف تدریجی آنها از زندگی‌مان، کم‌شدن رفت و آمدها و ارتباط‌های تلفنی و کم‌کردن علاقه فرزندان‌مان به خانواده همسر‌مان و در مقابل توجه بیش از حد به والدین خودمان، رفتاری نیست که از چشم همسر‌مان دور بماند. تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسر‌مان را از او دور کنیم. این حرکت، ضربه روحی – روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما می‌زند.
 
 
 
 
سد راه نشویم
«قبل از اینکه به خرید‌های مادرت برسی، اول باید خرید‌های خانه خودت را انجام بدهی. فقط تو به پدر و مادرت سرویس می‌دهی؟ بقیه کجا هستند؟»
روان‌شناسان معتقدند زن و شوهر نباید جلوی آزادی عمل همدیگر را بگیرند. اجازه بدهیم همسر ما آزادانه آنچه را دوست دارد، برای والدین‌اش انجام بدهد. در واقع هر چقدر به همسر‌مان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت.

و در نهایت اینکه، فراموش نکنیم مادر و پدر همسر ما «منحصربه‌فردترین» افراد زندگی او هستند زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند بیشتر از یک پدر و مادر داشته باشد و توهین و بی‌احترامی به پدر و مادر او، توهین به اوست؛ علاوه بر اینکه با این توهین‌ها به صورت غیرمستقیم بی‌علاقگی‌مان را به همسر‌مان نشان می‌دهیم.


شنبه 18 تير 1390برچسب:, :: 2:17 بعد از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

 

قطعات عاشقانه(9)

 

 

 

 

سـکـــــــه ی زنـدگـیم

شـیـــــــر نـدارد

امــــــــا

هـمـیـن خـطـی

کـه مـــــــرا بـه تــــــو

وصـــــــــــــــــل

نـگـه مـی دارد را

بسیـــــار دوســـــــت مـی دارمـــ ..





امشبــ کـ آمدۓ در ـخوابـم

یادتـ نرود ـبوسه ـهاۓ گرمتــ را برایم

تـُهفه بیاورۓ

اصلا این بـار کـ بیایۓ

دیگـر یک لحظه ـهم

دستــ هایتـ را رـهـا نمۓ کنم

این بار مۓ برمت جایۓ

کـ خدا هم دستش بـ ِهمان نـرسد

آنـ وقتـ تـ ُ همیشه در ـکنارم خواهۓ مــاند

بدون وا ـهمه اۓ از رفتنتــ ...

فقط من و « تــ ُ »

فقط بگذار یک بــار دیگر رویاۓ

بــا تـُ بودنم را حس کنـم

فقط یک بــار . . .




پيشاني اَت بُقعه ي هَميشــه اَمن ياد ِ من استـ ...

مي بوسَمش شايـــد از پُشت اين ضَريـح حــاجت رَوا شومـــ !!!



سـَرکـ می کشی در خواب ـهـایـ َم

تــا دست ِ خــالی از تـــو بـاز نگـردَم
.
.
خیـالی نیست !

کـابـوسـ هـا بـا تو شیرینـ تـر است (!



کجایی مادربزرگ!


ببینی هر آمدنی را رفتن نیست


من به این رسم کهنه مشکوکم!




مـَــن ..

طَعـــم شیرین یافتن را

در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم

و در این میان

سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر

ساده بود ..




بیا جاهامون رو عوض کنیم

دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشه !



شنبه 18 تير 1390برچسب:اشعارومطالب عاشقانه, :: 2:4 بعد از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

قطعات عاشقانه(12)

 

 

 

 

من از این فاصله ها بیزارم

من , تو وعشق تورو کم دارم

من دلم می خواد کنارم باشی

می تونی همیشه یارم باشی





اگر چه روز من و روزگار می گذرد

دلم خوش است که با یاد یار می گذرد

چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است

قطار عمر که در انتظار می گذرد





همين كه ديدمت چون سرو آزاد

دلم در دام چشمان تو افتاد

پس از آن سمت كوهستان دويدم

گرفتم تيشه را از دست فرهاد




در خاطراتـــ ــم


دستــــ ــکاری می کنم


هر به ايـــــامی


هرجــــــــا


دلــــــــ ــم تنگ شد


...تـــــو را


می سازم




جدا که شدیم

هر دو به یک احساس رسیدیم

تو به "فراغــــــت"

من به "فراقــــت"

یک حرف تفاوت که مهم نیست . . . / .



"اندوه مرا بچين،

كه رسيده است..."



شب لالایی اش را گفت

اما ؛

به خواب نرفتم

هنوز

.

.

.

در جایی ،

بیداری ،

با کسی .../.



دلـــــــتَنـــــگت می شوم...

چــــــشمانم را روی هـــــم می گــــذارم بـــــــلکه یادت را فـــــراموش

کنم...

تــــــو بگو دلــــــکم

مگر می شـــــــود یـــــک عــــــمری را فراموش کــــــرد؟!




با صدای قاشق به فنجان قهوه بيدارم ميكني


و با لبخندت


شيرينش ميكني!



کاش بتونم ببینم چشماتو

کاش بتونم بگیرم دستاتو

آرزومه , یه شب بارونی

تو گوشم بگی , پیشم می مونی



گونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟


آنلاین شدن کاربران در اینترنت و فعالیت آن ها در محیط وب همواره در کنار همه لذت ها و گاهی ساده به نظر رسیدن آن ها، باید مورد مراقبت قرار بگیرد. در واقع شما، هر جایی که باشید باید از امنیت خود در دنیای بی انتهای اینترنت مطمئن شوید. هر چند در ابتدا به دست آوردن محیطی امن برای یک کاربر شاید سخت به نظر برسد اما با رعایت نکات ابتدایی و ساده ای می توانید تا اندازه ای خیال خود را از این بابت راحت نمایید.
چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

 بدانید کجا و با چه شرایطی ثبت نام می کنید

بعد از ورود به وب و فعالیت در این دنیا، خواهید دید که در بسیاری از زمان ها مجبورید اطلاعاتی از خود را در اختیار دیگران قرار دهید فرض کنید قصد ثبت نام در سایتی را دارید و برای این کار ممکن است بخواهید نام و ایمیل خود را در فرم ثبت نام وارد کنید. همواره به این نکته توجه کنید که از آن چه در محیط وب از خود به جای می گذارید اطمینان کامل داشته باشید.

 

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

یعنی مراقب باشید چه چیزی را در چه جایی می نویسید. البته لازم نیست همه چیز را پلیسی ببینید اما با توجه به موارد امنیتی، حریم خصوصی همیشه باید مد نظرتان باشد. در خیلی از سایت های بزرگ، قبل از اتمام مراحل ثبت نام، صفحه ای به عنوان قوانین و مقررات در اختیارتان قرار داده می شود. اصولا مدیران و گردانندگان سایت ها، کلیه مقررات و حریم خصوصی مربوط به کاربران را در این گونه صفحات قرار می دهند تا کاربر با مطالعه آن، از کاری که در حال انجام آن است مطلع شود. مثلاً می توانید در بخش حریم خصوصی، ببینید که سایت مورد نظر کلمات عبور مربوط به شما را قبل از ذخیره در پایگاه داده، کدگذاری می کند یا این که به صورت مستقیم وارد می نماید. در صورت اتفاق افتادن مورد دوم، ممکن است مدیران سایت ها همیشه به کلمه عبور شما دسترسی داشته باشند!

 

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

نام و اطلاعات واقعی خود را در هر مکانی ننویسید و حتماً از معتبر بودن سایت مورد نظر اطمینان حاصل کنید. از موارد دیگری که پس از ثبت نام در سایت ها و به خصوص انجمن های اینترنتی اتفاق می افتد، ارسال ایمیل های مزاحم برای شماست. اگر گمان می کنید سایت انتخاب شده توسط شما، ممکن است ایمیل تان را پر از تبلیغات و مطالب به درد نخور نماید، از ثبت نام و وارد کردن ایمیل اصلی خود در آن خودداری کنید.

 

 

 

شبکه های اجتماعی، بهترین راه شناسایی

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

در شبکه های اجتماعی، گروه بسیار بزرگ تری از جامعه کاربری وجود دارند. میلیون ها نفر هستند که نه شما آن ها را می شناسید نه آن ها با شما آشنا هستند. در این گونه محیط ها باید تصمیم گیری نمایید که چگونه قصد معرفی خود به دیگران را دارید. اصولاً تنظیمات مختلفی برای شیوه انتشار محتوا در چنین سایت هایی وجود دارد. حتماً دقت کنید که صحبت ها، تصاویر و اطلاعاتی که در این مکان ها منتشر می کنید سطح بندی شده باشند اگر دوست ندارید ایمیل، مشخصات فردی و یا سایر اطلاعات شما توسط افراد ناشناس رویت شود، حتماً اول از همه در تنظیمات سایت این موارد را لحاظ نمایید.

 

 

 رمز عبور

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

فرض کنید یک رمز عبور دارید و آن را برای همه سایت های عضو استفاده می کنید. حالا بنا بر اتفاق، رمز عبورتان لو رفت و یا شخصی به نحوی آن را پیدا نمود چه اتفاقی می افتد؟ درست است، اطلاعات کاربری شما در کلیه سایت هایی که در آن عضو هستید به خطر می افتد! دقت داشته باشید که علاوه بر انتخاب رمزهای عبور مختلف برای سایت های عضو، باید آن ها را طوری برگزینید که حدس زدنشان بسیار مشکل باشد. از کاراکترهای مختلف و ترکیب آن ها با یکدیگر بهره ببرید و آن ها را کوتاه انتخاب نکنید. هم چنین یادتان باشد کلمات عبور خود را طی دوره های زمانی خاص تغییر دهید.

 

 

 

 استفاده از شبکه های امن

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

هیچ راهی بهتر از این که کسی اطلاعات شما را از سیستم خودتان خارج نماید وجود ندارد. اگر از شبکه های بی سیم عمومی استفاده می کنید و یا در جاهایی مانند کافی نت ها وارد اینترنت می شوید حتما در نظر داشته باشید که ورود اطلاعاتی مانند ایمیل، رمز عبور و یا مشخصات کارت بانکی شما ممکن است توسط شخص دیگری کنترل شود.

بنابراین در این گونه مواقع بسیار مراقب اطلاعات خود باشید و حتی الامکان از شبکه های امن تری برای این کار بهره ببرید.

 

 

پیوست های موجود در ایمیل

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

ب

رخی از ایمیل های مخرب ممکن است حاوی فایل های پیوست ویروسی باشد. هر چند که سرویس های ایمیل پیشرفته امکان شناسایی طیف وسیعی از این گونه فایل ها را دارند، اما باز با توجه به این مورد و قبل از باز کردن پیوست موجود در ایمیل، مطمئن باشید که آن از شخص قابل اطمینانی دریافت می نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

از فروشگاه های اینترنتی معتبر خرید کنید

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

اگر قصد خرید از فروشگاه های اینترنتی را دارید، حتماً قبل از خرید و وارد کردن اطلاعات کارت بانکی تان، از قابل اطمینان بودن پرداخت وجه در ان مطلع شوید هر چند که تقریبا اکثر سایت های فروشگاهی برای انجام مراحل پرداخت و انتقال وجه از درگاه های رسمی بانک ها استفاده می کنند اما گاه نیز مواردی دیده می شود که خارج از این قوانین است.

 

 

 

 به آدرس ها توجه کنید

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

یکی از شیوه های ساده هک کردن و به دست آوردن اطلاعاتی مانند کلمات عبور، شبیه سازی سایت های مختلف با توجه به کاربر آن هاست . فرض کنید سایت روزنامه ایران در آدرس www.iran-newspaper.com برای استفاده کاربران الزام می کرد تا در آن ثبت نام کنند و نام کاربری و رمز عبور وارد نمایند. پس از آن گروهی پیدا می شدند و با شبیه سازی سایت اصلی آن را با آدرسی شبیه www.irani-newspaper.com بالا می آوردند. اگر بی دقتی کنید و به این نکته توجه نکنید، خیلی راحت اطلاعات خود را در اختیار هکر قرار می دهید! از این دست نمونه ها در وب زیاد دیده می شود بنابراین همیشه نیم گاهی به آدرس صفحات داشته باشید.

 

 از آنتی ویروسی ها استفاده کنید

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟

مجبور نیستید نرم افزاری را بدزدید و یا دنبال سریال برنامه خاصی باشید آنتی ویروس های زیادی وجود دارند که به رغم حرفه ای بودن، رایگان نیز هستند AVG , Avast از جمله مشهورترین این نمونه ها هستند که می توانید آن ها را به سادگی از اینترنت دریافت نموده و بدون مشکل به روز رسانی نمایید.

 

 

 

 

آنتی ویروس ها می توانند بخش عظیمی از امنیت سیستم شما را به عهده بگیرند و در بسیاری از موارد، امنیت وب گردی شما را نیز تامین نمایند.

چگونه حضورمان در اینترنت را امن کنیم؟


شنبه 18 تير 1390برچسب:پيامك,اس ام اس باحال, :: 1:21 بعد از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

ناهش با من    

یک پلک زدن فاصله از تو تا من / باید بزنیـــم  پلک  یا تو یا من

هر چند که گفتند گناه است این کار / اما تو یکی بزن گناهش با من
 
دلتنگی    


اشک از دوریست

سکوت از تنهایی

لبخند از مهربانی

پیام دادن از دلتنگی
 
 
خدایا    
خدایا

هرکس به یادم هست به یادش باش

اگر کنارم نیست ، کنارش باش

اگر تنهاست پناهش باش

و اگر غم دارد غمخوارش باش . . .
 
 
کفش    


یه کفش همه وجودشو فدای کسی میکنه که پا تو دلش میذاره

کفشتم رفیق !
 
عــواقب    

مــــارا  نکشان  به سوی  لبهای  خودت
ر گـــــرد برو  بخواب  در جـــــای  خودت

می خواهی اگر ببوسمت حرفی نیست
امـــــا همه ی  عــواقبش  پــــای خودت
 
مهمانم کو    


ای دل، دل سودا زده، سامانم کـو؟ / ای کالبد تهی شده جـــــــانم کـو؟

امـــروز که از همیشه مشتاق ترم / ای خانه ی سوت و کور مهمانم کو؟
 
خبر رســانی بد نیست    


حسی دارم ، اگـــــر بدانی بد نیست / شعری گفتم تو هم بخوانی بد نیست

الآن  خیلی دلم بـرایت تنگ است / در هــر صورت خبر رســانی بد نیست
 
@ قطره    


عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
دیگر آینه از امروز تماشا دارد

نفس سوخته دارم به شتابید ای خلق
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد .
 
ای عشق    


دستی ز کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی

دیری ست دلم چشم به راهت دارد
ای عشق سری به خانه ی ما نزدی .

 
 
تازه    


دو چیز همیشه باید تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ !
 
من آمده ام    


من آمده ام که با تو راهی بشوم

آنی که تو از دلم بخواهی بشوم

دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!

می خواهم از این به بعد ماهی بشوم
 
پنجره    


دیشب باران قرار با پنجره داشت

روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد

چک چک، چک چک، … چکار با پنجره داشت

قیصر امین پور
 
سرمشق    


چشم مست تو عجب جلوه گه بیداد است

خم ابروی تو سرمشق کدام استاد است؟

خم ابروی تو را دیدم و رفتم به سجود،

صید را زنده گرفتن هنر صیاد است
 
خروش    


در عشق تو از بس که خروش آوردیم

دریای سپهر را به جوش آوردیم

چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت

رفتیم و زبانهای خموش آوردیم

مختارنامه/عطار
 
یارا    


یارا چه کرده ایم که از ما بریده ای

یا ما چه گفته ایم که از ما رمیده ای
 
غریق    


خواهی که که غریق بحر عشاق شوی؟

مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش
 
جاذبه    


دقت کرده‌ايد آدم‌هاي تپل چقدر جذاب و تو دل برو اند؟

علتش واضح است.

طبق F = (G*m1*m2)/r^2،

جاذبه با جرم نسبت مستقيم دارد!
 
 
اینگونه زندگی کنیم:    

اینگونه زندگی کنیم: ساده اما زیبا، مصمم امابی خیال، متواضع اما سربلند، مهربان اما جدی، سبز اما بی ریا، عاشق اما عاقل . . .
 
هنر    

تلاش کنیم ندیده ها را ببینیم ، دیدن آنچه که همه می بینند هنر نیست . . .
 
 
ایمان    


برترین نوع ایمان آن است که بدانی هر جا هستی خدا با توست . . .

پیامبر اکرم(ص)
 
خوشبختی    


خوشبختی سراغ کسی می رود که فرصت اندیشه درباره بدبختی را ندارد . . .
 
رد بزرگ    

در شرایط دشوار زندگی مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران . . .
 
سلامتی    


سلامتی تاجی است بر سر انسانهای سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند . . .
 
زندگی    


زندگی را دوست دارم به شرط آن که:

(ز)آن زندان نباشد

(ن)آن ندامت نباشد

(د)آن در ماندگی نباشد

(گ)آن گورستان نباشد

(ی)آن یاس نباشد
 
خاکستر    


جلوتر نیا!

خاکستر می شوی.

اینجا دلی را سوزانده اند…
 
شت پا    


پشت پا خوردم ز هر کَس که گفت یار منه

چون که دیدم روز و شب در پی آزار منه

هرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم

دیدم این دست محبت ، حلقه دار منه
 
چشم های زیبا    


چگونه در این چشم های زیبا
جا داده ای
این همه دروغ را؟!
 
آنگاه که    


آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟ سهراب سپهري
 
شکوه    

خدایا سهمیه این دل مارو تو کدوم کارت میریزی که به دل ما چیزی نمیرسه ... ؟
 
نفسم می گیرد    

باورت گر بشود، گر نشود حرفی نیست

اما نفسم می گیرد در هوایى که نفسهاى تو نیست . . .
 
بی خبر    

تو اگر بی خبر از قلب پریشان منی / با همه بی خبری هم نفس جان منی . . .
 



جمعه 17 تير 1390برچسب:داستان,عاشقانه, :: 1:18 بعد از ظهر ::  نويسنده : عاشق       

. آخرین مدل حالگیری!

داستان/داستان عاشقانه
دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.

پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:

« لورای عزیز،
متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین

مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را

ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست

 . همراز یكدیگر باشیم

داستان/داستان عاشقانه

در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر میکردند که ِاین دو نفر با هم برادرند. با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند. اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این دو نفر وجود داشت. همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه میگفتند و برای مشکلاتشون با همدیگه همفکری میکردند و بالاخره یه راه چاره براش پیدا می کردند. اما اکثر اوقات جانسون این مسائل رو بدون اینکه پیتر بدونه با دوستای دیگه اش در میان میگذاشت.

 

. جیمی پسرک عاشق

داستان/داستان عاشقانه

چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که پسرکی را دیدم که یک عروسک در بغل گرفت و به خانمی که همراهش بود گفت: “عمه جان…” اما زن با بی حوصلگی جواب داد: “جیمی، من که گفتم پولمان نمی رسد!”


زن این را گفت و سپس به قسمت دیگر فروشگاه رفت. به ارامی از پسرک پرسیدم: “عروسک را برای کی می خواهی بخری؟” با بغض گفت: “برای خواهرم، ولی می خوام بدم به مادرم تا او این کادو را برای خواهرم ببرد.” پرسیدم: “مگر خواهرت کجاست؟” پسرک جواب داد خواهرم رفته پیش خدا، پدرم میگه مامان هم قراره بزودی بره پیش خدا”

 

. خسرو و شیرین

داستان/داستان عاشقانه

خسرو و شیرین دومین منظومه نظامی‌ و معروفترین اثر و به عقیده گروهی از سخن‌سنجان شاهکار اوست. در حقیقت نیز، نظامی‌ با سرودن این دومین کتاب (پس از مخزن الاسرار) راه خود را باز می‌یابد و طریقی تازه در سخنوری و بزم آرایی پیش می‌گیرد.
این منظومه شش هزار و چند صد بیتی دارای بسیاری قطعات است که بی هیچ شبهه از آثار جاویدان زبان پارسی است و همان‌هاست که موجب شده است گروهی انبوه از شاعران به تقلیــد از آن روی آورند، گو این که هیچ یک از آنان، جز یکی دو تن، حتی به حریم نظامی ‌نیز نزدیک نشده اند و کار آن یکی دو تن نیز در برابر شهرت و عظمت اثر نظامی ‌رنگ باخته است.

 

. زنان فداکار...

داستان/داستان عاشقانه

بر بالای تپه‌ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی‌و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می‌کند.اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می‌برند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام می‌فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند....

 

. تفاوت عشق و ازدواج

داستان/داستان عاشقانه

یک روز پدر بزرگم برام یک کتاب دست نویس آورد
کتابی که بسیار گرون قیمت بود و با ارزش
وقتی اونو به من داد ، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته
و من از تعجب شاخ در آورده بودم
که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده
من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم
چند روز بعد به من گفت کتابت رو خوندی ؟..

 

. دوخط موازی

داستان/داستان عاشقانه

سر کلاس ریاضی نشسته بودیم بابچه ها گرم صحبت بودیم که استاد در زد و وارد کلاس شد او گفت:درس امروز ما در رابطه با خط های موازی است سپس پس از نوشتن به نام خدا روی تخته آن دو خط را رسم کرد در فکر فرو رفتم و محو تماشای دوخط شده بودم خط بالایی با یک نگاه زیرکانه به خط پایینی نگاهی انداخت و در یک لحظه عاشق خط پایینی شد خط پایینی هم با تبسمی...

 

. برایت آرزوی کافی میکنم!

داستان/داستان عاشقانه

در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم :
هواپیما درحال حرکت بود و آنها همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: " دوستت دارم و آرزوی کافی برای تومیکنم."
دختر جواب داد: " مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تومیکنم ."
آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمی‌خواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: " تا حالا با کسی خداحافظی کردید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟ "...

 

. داستان عشق♥

داستان/داستان عاشقانه

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات . روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزس از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت با کشتی یا شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست.
“ثروت، مرا هم با خود می بری؟”

 

. داستان دوستی کرگدن و دم جنبانک

داستان/داستان عاشقانه

کرگدن گفت : نه ، امکان ندارد . کرگدن ها نمی توانند با کسی دوست بشوند .

دم جنبانک گفت : اما پشت تو می خارد . لای چین های پوستت پر از حشره های ریز است . یکی باید پشت تو را بخاراند . یکی باید حشره های تو را بردارد .

کرگدن گفت : اما من نمی توانم با کسی دوست بشوم . پوست من خیلی کلفت است . همه به من می گویند پوست کلفت .

دم جنبانک گفت : اما دوست خوبم ، دوست داشتن به قلب مربوط می شود نه به پوست .

 

. حکایت شیری که عاشق آهو شد

داستان/داستان عاشقانه

شیر نری دلباخته‏ی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ی حیوانات دیگر دریده شود.

از دور مواظبش بود…

پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،

 

. بوسه بر آب

داستان/داستان عاشقانه

مارک هانکاکس، یک لحظه باور نکردنی را شکار کرده است. یک مرغ عشق آنقدر به تصویر خود در آب زل می زند که سرانجام شیفته آن می شود.

روزنامه دیلی تلگراف نوشته است که او برای گرفتن این عکس یک ماه تمام در نقطه مقابل این منطقه که محل گذر مرغان نغمه سری از این جنس است به کمین نشسته تا سرانجام به این تصاویر دست پیدا کرده است.

 

. شرط عشق

داستان/داستان عاشقانه

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.

موعد عروسی فرا رسید...

 

. پیوند قلب

داستان/داستان عاشقانه

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم.
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…